کد مطلب:34632
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:27
حلم به چه معناست و امام علي(ع) چگونه مظهر «حلم» الاهي است؟
«حلم» به معناي منضبط كردن نفس از هيجان غضب و احساسات است؛ به گونهاي كه حالت سكون، طمأنينه و صبر در مقابل ناملايمات به انسان دست ميدهد و از سبكمغزي، اقدامات نابخردانه و بيپروايي پرهيز ميكند. بنابراين، ميتوان گفت كه حلم، محصول اعتدال در قوه غضب است و «حليم»، كسي است كه اهل افراط و تفريط در اِعمال قوه غضب نباشد؛ در نتيجه، به كسي كه با داشتن قدرت انتقام و كيفر، عجله نكند، حليم ميگويند.
«حليم» از اوصاف فعلي خداوند است و اميرالمؤمنين(ع) مظهر تام و تمام حلم الاهي است؛ چنانكه رسول اكرم(ص) ميفرمايد «علي ... أحلم الناس حلماً» (موسوعه امام علي بن ابيطالب(ع)، 9/150)؛ علي از همه مردم حليمتر است. نيز در بيان ديگري ميفرمايد «يا علي! أنت أفضل أُمّتي فضلاً ... وأوفرهم حلماً» (موسوعه امام علي بن ابيطالب(ع)، 9/150).
اميرمؤمنان و ساير امامان معصوم(ع) از بعد عملي، در مرحلهاي از حلم قرار دارند كه بيش از آن امكان ندارد؛ چنانكه در زيارت جامعه، ايشان را با عبارت «و منتهي الحلم» ميخوانيم.
رسول اكرم(ص) درجواب پرسشهاي «شمعون بن لاوي بن يهودا» ـ كه از حواريان حضرت عيسي(ع) بود و از عقل و مسائل جنبي آن سؤال كرد ـ فرمود [... حلم از عقل نشأت ميگيرد و علم از حلم ...] «... فتشعّب من العقل الحلمُ و من الحلم العلم ُ ...» (بحار، 1/117).
طبق اين روايت عقل ـ كه در تعريف آن فرمودهاند «ما عُبد به الرّحمن واكتسب به الجنان» (كافي، 1/11، ح3) ريشه حلم است و حلم نيز در حدّ خود، ريشه بسياري خصال پسنديده است كه هر يك از آن خصال، شاخههاي فراوان دارد. بنابراين، اساس و ريشه هر خير و نيكي عقل است؛ چنانكه در روايتي از رسول اكرم(ص) رسيده است خداي سبحان بعد از خلق عقل به او فرمود به كمالات رو كن و عقل رو كرد. سپس فرمود به كراهات پشت كن و عقل پشت كرد؛ آنگاه فرمود به عزّت و جلال خودم سوگند! بزرگتر و مطيعتر از تو مخلوقي نيافريدم. محور خلق و بازگشت، تو هستي؛ ثواب براي توست و عقاب نيز بر تو واقع ميشود] «... إنّ الله خلق العقل فقال له أقبل، فأقبل و قال له أدبر فأدبر. فقال الله تبارك و تعالي و عزّتي و جلالي ما خلقت خلقاً أعظم منك ولا أطوع منك، بك أبدأُ وبك أعيد، لك الثواب و عليك العقاب» (بحار، 1/117).
بدين ترتيب، هر كس از عقل بيشتري برخوردار است، سهم وي از خصال نيك، از جمله حلم، بيشتر خواهد بود.
سيره عملي اميرمؤمنان و ساير ائمه اطهار(ع) شاهد عيني حلم آنهاست؛ زيرا با تمام قدرتي كه با عنايت اِلاهي داشتند و ميتوانستند در يك چشم به هم زدن آثار فراواني در نظام آفرينش ارائه نمايند، در برابر شكنجه روحي و جسمي، زندان رفتن و ... عكسالعملي نشان نميدادند و چون جز در مواردي خاص، مجاز به استفاده از آن قدرت لايزال نبودند، از مرز وظيفه تخطّي نميكردند.
به يقين، معناي حلم و بردباري اين نيست كه انسان در مقابل ناگواريها هيچگونه اقدام و قيام نكند؛ بلكه معنايش اين است كه انسان، عجولانه، نسنجيده و نابخردانه كاري نكند؛ وگرنه كسي كه در مقابل ناملايمات هيچ اقدامي نميكند، بهرهاي از قوه غضب نبرده است و چنين انساني از اعتدال در خلقت برخودار نيست.
كسي كه از اعتدال قواي انساني برخوردار است، همراه صبر، تحمل و پرهيز از اقدامات عجولانه، انساني «وقت شناس» نيز هست و به اقدام مناسب در وقت خودش دست ميزند؛ چنان كه اميرمؤمنان(ع) زمانشناس بود و در وقت مناسب، اقدام به كار ميكرد.
آن حضرت(ع) در تشريح اوضاع سياسي ـ اجتماعي زمان خود و تبيين سياست بازي سياسي كاران عصر خويش ميفرمايد
از آشنايي مردم با اسلام، زمان چنداني نگذشته بود. از اينرو، نه خاندان ما را ميشناختند و نه مزايا و ملاكهاي برتري ديني را ميدانستند. در اين جوّ غبارآلود، سقيفهاي بيپايه، سايه شوم گستراند و در زير آن سايه، حق مسلّم من كه محور سنگ آسياي خلافت بودم غصب شد. به وسيله احتجاج، استيضاح، قهر و مهر اتمام حجت كردم؛ ولي چون بسياري از افراد به حقيقت امر پي نبردند، اقدامات من مؤثر واقع نشد.بهطور طبيعي بايد براي احقاق حق خود، دست به قبضه شمشير ميبردم و اقدام نظامي ميكردم؛ ليكن اقدام نظامي را مصلحت نميدانستم؛ چون غير از اهل بيت من و عدّه كمي از اصحاب و يارانم، كسي مرا ياري نميكرد و اگر قيام ميكردم اينها نيز كشته ميشدند و خونشان هدر ميرفت. از اين جهت، ضِنّت و بخل ورزيدم و خار در چشم و استخوان درگلو، تقريباً يك ربع قرن، صبر كردم تا اينها كشته نشوند و بساط دين و دينداري برچيده نشود « فنظرت فإذا ليس لي معين إلاّ أهل بيتي فضننتُ بهم عن الموت و أغضيتُ علي القذي وشربت علي الشّجا وصبرت علي أخد الكظم و علي أمرَّ من طعْم العَلقم» (نهج البلاغه، خطبه26).
امّا وقتي آن حضرت(ع) به حكومت رسيد و زمينه جنگيدن با جبهه باطل را فراهم ديد، نه در مقابل ناكثان و ميثاقشكنان صبر كرد و نه در مقابل مارقان و از دين خارجشدگان شكيبايي نمود و نه در مقابل قاسطان اعوجاج پيشگان حليم بود بلكه در مقابل هر گروه، جبهه دفاعي مناسب گشود. اين، نمونهاي از وقتشناسي و تحمل علي(ع) است كه اصل آن در سيره رسول اكرم(ص) نيز وجود داشت و مشابه آن در زندگي فرزندان او نيز هست.
آية الله جوادي آملي
علي(ع) مظهر اسماي حُسناي الاهي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.